
مادران شاغل گناهکار نیستند آنها هر روز ساعت های متوالی بیرون از خانه به کار و فعالیت مشغولند و پس از آن بدون استراحت در کار خانه داری حاضر می شوند.هر چند این دسته از مادران برای ایفای دو نقش شاغل و مادر تلاش زیادی به خرج می دهند اما معمولا برای دور بودن از فرزندانشان در سال هایی که آنها هنور به مادر نیازمندند خود را سرزنش می کنند.
مادران شاغل گناهکار نیستند آنها هر روز ساعت های متوالی بیرون از خانه به کار و فعالیت مشغولند و پس از آن بدون استراحت در کار خانه داری حاضر می شوند.
هر چند این دسته از مادران برای ایفای دو نقش شاغل و مادر تلاش زیادی به خرج می دهند اما معمولا برای دور بودن از فرزندانشان در سال هایی که آنها هنور به مادر نیازمندند خود را سرزنش می کنند.
همین سرزنش ها یک نوع احساس گناهکار بودن را درون آنها شکل می دهد, اما مادران شاغل باید بدانند که گناهکار نیستند.
پس از یک روز کاری خسته کننده باید فرزندتان را هم از مهدکودک بردارید و او همچنان بداخلاق و کج خلق است و با رفتارش اعلام جنگ میکند. راه حل چیست؟
مدرسهها و مهدهای کودک بی توجه به اینکه شما شاغل هستید هر بار نامهای در کیف فرزندتان میگذارند و برای شرکت در جشنها، تئاترها،مسابقات هنری و ورزشی و حتی برای حل مشکلات مدرسه از شما دعوت می کنند تا در یک روز وسط هفته در یک ساعت معین در مدرسه یا مهدکودک حاضر باشید و خب البته فرزندتان معمولا حضور مادران دوستانشان را به رختان میکشند و با اعلام یک جنگ نهانی به شما میگویند که به کارتان بیش از فرزندانتان اهمیت میدهید.گاهی حتی آرزو میکنند کاش مادری خانه دار داشتند و همین شما را بیش از آنکه در توانتان باشد آشفته میکند. پس احساس گناه میکنید.
سالهای پیش از مادر شدن هرگز این مشکلات را نداشتید، تا هر وقت میخواستید میتوانستید در محل کارتان اضافه کاری بایستید،حتی گاهی بعد از ساعت کاری با همکاران یا دوستان برای گردش خرید و تفریح بیرون میرفتید این اتفاقةا در حالی رخ میداد که همسرتان سرکار بود و شما هنوز صاحب فرزند نشده بودید. چه شد که وضعیت زندگیتان به این شکل درآمد؟
همهی مادران شاغل با این مشکلات دست و پنجه نرم میکنند. نبرد این مادران با مشکلات روزانه زندگی پایان ندارد، هنوز هیچ کتاب راهنمای جامعی برای مادران شاغل منتشر نشده است. در واقع به نظر میرسد راهی برای فرار از درسرهای زندگی یک مادر شاغل وجود ندارد.
بیشتر مادران شاغل میگویند:” در برابر کودکانمان احساس گناه میکنیم و همیشه سرگردان و سردرگم میان مشکلات دست و پا میزنیم.”
آنها میگویند:”با اینکه زمان زیادی را به کار کردن در محل کارمان و خانه میگذرانیم باز هم نمیتوانیم رضایت خاطر داشته باشیم به نظر میرسد وقت تنگ است در حالی که دیگر توانی برای کار کردن نداریم .”
اما به خاطر داشته باشید که احساس بیش از حد گناه میتواند تمامی انرژی شما تصرف کند و چرخهی افکار منفی میتواند ناتوان تان کند و در این لحظه شما هرگز نمیتوانید کارآیی مناسبی داشته باشید.
گروهی از کارشناسان معتقدند احساس گناه نه تنها انرژی مادران را تباه میکند بلکه سبب میشود تا خواب راحت شب را نیز از دست بدهند این مشکلی است که معمولان مردان شاغل با آن روبهرو نیستند.شواهد نشان میدهد که این احساس گناه در تمام جنبههای زندگی این دسته از زنان از ستارگان سینما گرفته تا ریاضیدانان و محققان حضور دارد.
زنان درباره ایجاد تعادل بین فرصتهای شغلی و خانواده معمولا خود را تنبیه میکنند، و حتی درباره آنچه میخورند و کارهایی که میکنند و به نظر میرسد همین احساس گناه سبب میشود تا آنها برای همیشه کارآییشان را از دست بدهند.
تقصیر این زندگی ماشین وار و افکار فمنیستی که دنیای مارو از تعادل خارج کرده، خداییش شما که زن محور این بگین ۱۰۰ ساله قبل همهٔ ما خوشبخت تر زندگی نمیکردیم؟؟ این بچهها چه گونهی دارن که با ۳۰% مادر بزرگ شن
آخه بهزاد سرکار رفتن زن چه ربطی به فمینیسم داره. الن توی خانواده های متوسط اگه دو نفر بکوب کار نکنن آخر ماه بچه شون 0% مادر هم نداره چه برسه به 30%. اصلا معلومه چی می گین شماها؟
بهزاد همه زنها فقط به این خاطر که قدرتشونو به رخ بکشن سرکار نمیرن، فقط عده ی معدودی این کارو میکنن. الباقی و یکیش خود من واقعا از ناچاری سرکار میام و هر شب که میخوام بخوابم میگم ای کاش میشد همه وقتمو توی خونه واسه شوهر و بچه هام میگذاشتم. ولی فکر قسط و بدهکاری واسه یه خونه ی نقلی… بچه های من الان 50% مادر و 50% پدر دارن. اگه میخوان 100% مادر داشته باشند باید قید پدرشونو بزنن. این انصاف نیست…
دلم برای شوهرم هم میسوزه همینجوریش ساعت 5 صبح میره و 7 شب میاد وای به روزی که من سرکار هم نرم
در ثانی کی میدونه که قدیما خوشبختر بودن یا نه؟
اره بخدا.. مسئولیت خانم ها خیلی سنگینه